کوهستان عشق

کوهستان عشق

هوای تــــــــــــــو را دارد کوهستان ...
کوهستان عشق

کوهستان عشق

هوای تــــــــــــــو را دارد کوهستان ...

یوهووووووو

این روزا بیشتر دوس دارم سکوت کنم

بعد یه هویی  ببینمش

کنارش بشینم

بدون اینکه حواسش باشه

یواشکـــــی نگاش کنم ...

به حدی که چشمام تموم شن

و بعدش

یه هویـــــــــــــــــــــــی

.... ادامشو  خودتون پایین نگاه کنین  ...






وبعدش تاااااااااااااااااااااااااااااااااا اونجا که جون دارم فراااااااار کنم


چون مطمینم دستش بهم برسه زنده نمیذاره منو


یوهـــــــــــــــــــوووووووووووو

نظرات 20 + ارسال نظر
نسیم شنبه 29 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 06:00 ب.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

ســــــلام ...
منم اون چــــیزایی که دوس داری رو خیلی دوس داااااااارم

عکسشم خیلی خوشـــــگله ...

میخواستم بهت بگم من یه کوچولووو از متن دکلمه دوباره شبت تقلید کـــــردم و خودم یه متن نوشــــــــتم ...
راضی باش دادا .....
اینم بگم که هیچکس قرار نیست بخوندش ... فقط و فقط واس دل خودم نوشـــــتم ...

فکـــــ کنم راز اون دکلمه پاییزتم کشـــــف کــــردم ...
تو عاشق یه نفر شـــــدی که از ده پایینه و تو یه روز بارونی باهاش زیر یه چتر بودی و از اونایی که میخواستن بهت کادو بدن خواستی که واسه کادو اونو بهت بدن ... خخخ وای چی گفتم!!!


نسیم متن دوباره پاییز متن خودم بود اما متن دوباره شب ماله خودم نبود این متن بعد از کلی جستجو توی کتابای شعر گیر اوردم .

ایوووووووووووووووووووووووول تو جزه اون انگشت شمار هایی هستی که تونستی اینو متوجه شی آره نزدیکه نظرت کسی که زیر اون چتر بودش یه انسانه ... یه دختررررررر اما از ده پایین نیست بلکهخواستم بگم شخصیتش و قلبش از مدل بچه های ده بالا نیست یعنی از دختر های پر فیس افاده ای نیست ..
مرسی که در موردش فکر کردی خیلی ناراحت شدم از دوستای نزدیکم که این کارو گوش دادن و خیلی سطحی ازش عبور کردن

zara یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:57 ق.ظ http://5heep.blogsky.com

اهنگتووووو...

روناک یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:54 ب.ظ

تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است
طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من

تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید
به روی لوح سپهر
ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !
چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم همزدنی
میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !

به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار
جواب می شنوم

تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو
به روی هرچه در این خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
تو نیستی که ببینی دل رمیده من!
بجز تو، یاد همه چیز! را رها کرده است
هواتــــو از سرم بیرون نکردم
تو تنهــا حسرت مـن رو زمینی
یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
نه می تونی بفهمی نه ببینی

تورو دارم تمام عمر حتی
اگه هرچی رو که دارم بگیرن
همـــه دنیامو راحت می دم اما
خدامو که نمیذارم بگیرن

به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم …

تو تـــــــا وقتی کنار من بمونی
خدا از پیـــــــش من جایی نمیره
من این حال خوشو حتی یه لحظه م
نمی ذارم کسی از ما بگیره

به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم
+روزبه بمانی

ستاره دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:03 ب.ظ http://royayekhis5.blogfa.com

سامممممممممممممممممم خوبی؟؟؟؟؟؟

ستاره ازین طرفا ؟

نسیم سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:53 ب.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

خب به هر حال باید ازت اجازه میگرفتم
اتفاقا متن خودم خییییییییلی هم بهتر شــــــده ....

عه واقعــــــــــا درست حدس زدم .....
من کیـــــــم واقعــــــــــــــــا

راستش آدم وقتی تصویر دکلمتو میبینه حواسش پرت میشه ...
من با گوشیم فقط گوش میدادم که کشـــــــــفش کردم اتفاقی ...

چه عجــــــــب که این بار حرفـــــــ دلتو انکار نکردی........

باید دختــــــر خوشــــــبختی باشه که تو همه جا ازش یاد کردی ..
حتی تو دکلمت ....

مرسی که اجازه گرفتی
خب نسیم کی میخونیییییییییییش ؟ آماده شده بده ما هم گوش بدیم آره هان به یه نکته خاص اشاره کردی ... تصویر دکلمه میتونه حواس مخاطبمو پرت کنه

[ بدون نام ] چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:09 ب.ظ

اقای محترم
یه حرفو چند ببار تکرار نمیکنن
شماره اون سگو بهم بده
اعصابمو خراب نکن

من بدون اجازه شماره کسی رو به کسی دیگه نمیدم . بفهم اینو .

مارال چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:59 ب.ظ

استغ فر الاههههههههههههههههههههههههههههه. برادر برو بخواطر تفکر شیطانیت استغفار کن

مارال پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:45 ق.ظ

اهنگت فوقالعادس 20. ایولا داری داداش

مرررررررررررررسی مارال

نسیم پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:25 ب.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

ههه باشـــــه آقای علامت ســــــــــوال ....... ولی بالاخــــــره تایید میکنی یروزی....

خو من ننوشـــــــــتم که بخونم!!!!
واسه دل خودم نوشــــــــتم..
بعدشــــــم منو چه به خوندن آخــــــــــــــهههه!!!!!

الان اومـــــــــدی گفتی چه چتـــــــر قشــــــنگیه تیکه است یا اظهار نظـــــــــــــر عایا؟؟!!!

دیگه دیگه

نه تیـــــکه چرا قشنگ بود همین

مارال پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:10 ب.ظ

سلام خواستم بابت نظر قبلی که درباره تیپت داده بودم عذر خواهی کنم ببخشید فقط یه شوخی بود

میدونم مااااااارال در هر صورتی نظرت واسم قابل احترامـــــه مارال

تنهاto جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:28 ب.ظ

وااااااااااقعا قشنگ بود......

ممممممممممرسی تنهــــــــــا تو

نسیم یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:29 ق.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

تو ی این چند سال عمرم
یه چیزو خوب فهمیدم
گذر زمان هیچ چیز و حل نمی کنه...
فقط ماست مالی میکنه ...

گذر زمان خیلی چیزا رو حل مکینه

ستاره یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:33 ب.ظ http://royayekhis5.blogfa.com

نمیدونم کاش میبخشید منو
دلم گرفته

میدونی یه گاهی بخشیدن هم کاریو درست نمیکنه کاشکی با هر بخشیدنی همه چیز حل میشد ... بعضی خاطرات طعم تلخشون ته قلب میمونه ... اون تلخی دیگه بخشش حالیش نیست ...

نسیم چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:57 ب.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

یکی از آرزوهام اینه که

دوربین عکاسیم با آینه ی خونمون به توافق برسن که من دقیقا چه شکلیم !

تنهاto چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:12 ب.ظ

خواهششششششش:-P
زهراااااااااااااا
سلام فدات شم....قلبمی بوم صدقت اااااای زهرا دلم قد ی ذره شده واس حرفیدن باتون....زهرا شنیدی چرا و چی شده؟؟؟

نسیم پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:45 ب.ظ http://bato-amatanha.blogfa.com

سام محسن ازدواج کرد؟؟؟

محسن نه هنوز

قوو جمعه 12 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:52 ب.ظ

این پستتو خیلی دوست دارم

tara شنبه 13 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:59 ق.ظ

خوب گوش بده میخام یه قصه خیلی خوشکل و باحال برات بگم
یکی بود یکی نبود
یه دختر خیلی کوچیک بود که با مامان بزرگش تا 12 سالگی تقریبا پیش مامان بزرگش بود بعد تو یه روز خیلی بد روزی که دختره داشت از مدرسه میومد خبر اوردن که داداشش فوت شده دختره رسید خونه وقتی خبرو شنید غش کرد
یه چند ماه بعد از اون اتفاق
اها
دختره یه پسر عمه داشت ک خیلی دوسش داشت
دختره فک میکرد که اون داداششه اون پسر عمه خیلی خوبی بود شده بود ی همدل برا دختره
دختره قد چشاش به پسره اعتماد داشت یعنی اگه همه میگفتن الان شبه ولی پسره میگفت روزه دختره میگفت اره بابا روزه ولی فقط اشتباه میکرد
خیلی پشتت حرف زدن و من گفتم اشتباه میکنین
تا اینکه
دختره یه روز خونه خالش رفت سراغ دفتر خاطرات دختر خالش اخه هر وقتی ک میخاست بره طرف دفتر خاطره دختر خاله جلوشو میگرفت
دختره روزی ک دختر خالش خونه نبود رفت سراغ دفتر خاطرات یه چیزایی نوشته بود تو اون دفتر که اشک دختره رو دراورد
هاج و واج مونده بود دنیا سرش خراب شد
یه چیزایی در مورد اون دوتا شنیده بود که ........
سام نابودم کردی نابودت میکنم
اشکمو دراوردی اشکتو در میارم
بد شدی بد میشم
بد کردی بد خیلی بد
اها
دختره از دروغ متنفر بود دوس داشت روزی صد بار بمیره ولی دروغ نشنفه
ولی پسر عمش مدام بهش دروغ میگفت فک میکرد دختره خره
اون چیزیو ک فک میکردی منم خودتی
ولی اون همه چیزو میدونست ولی به روی اون دوتا نمی اورد من خیلی چیزا رو در مورد شما دوتا میدونم خیلی چیزا
ولی هیچی نگفتم الانم فک میکنم
حیف شدم حیفه اون همه وقتم
حیفه اون همه شارژ اینترنتم
ببین یه جوری دلم گرفته ازت که خود خدا هم نمیتونه درستش کنه
اما اگه انکار کنی بد تر میشه
الانم من و تو عین همیشه ایم هیچ کسی هم نمیفهمه که من قهر شدم باهات فقط میخام بدونی بد شدی بد
حیف اون پسر عمه خودم که با دنیا عوضش نمیکردم وقتی که میدیدمش اندازه یه دنیا خوشحال میشدم اما الان
میبینمت فقط بد تر نابود میشم
نمیدونم چطوری روت میشه که نگام کنی
یه چیز دیگه
نگار نمیدونه که من اون دفترو خوندم اگه بفهمه خدا میدونه چیکار میکنم
حرفامو خوب یادت بمونه
منم میخام بد شم عین تو
از این حرفام چیزی ب کسی نگفتم نمیخامم کسی بفهمه
فقط موندم چرا دروغ ها............
به اندازه ذره ذره وجودم ازت متنفر شدم میفمی خیلی بد شدی!
حرفاتم نمیخام بشنوم که بازم یه مشت پرت و پلا تحویلم بدی
الانم فقط یه لبخند باید بزنم که اهای مردم حال من خوبه و همه چیز رو به راهه

عاشق کوهستان شنبه 13 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:41 ب.ظ http://mountain.persianblog.ir

zahra چهارشنبه 17 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:55 ب.ظ

با اجازه اقای سامممم:ننننننننننه چی شده تورو خدا بگو من ططااااقششششووووو دارممممم:(((((کوثللللل خوجاییی ی جوری بم بزنگ خععععلللیییی نگرانم زززززززوووووووددددد:(((((ممنون اقای سام.اهایییی اونی ککککه میخان روت تو راه مدرسه.....بپاشن حواست ب خودت باشه دوسه تا بادیگارد اختیار کننننن از من ب تو نصیحت:))))))))))))):0000

نه دانیال داشت مزاح میکرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد