ســــــلام ...
منم اون چــــیزایی که دوس داری رو خیلی دوس داااااااارم
عکسشم خیلی خوشـــــگله ...
میخواستم بهت بگم من یه کوچولووو از متن دکلمه دوباره شبت تقلید کـــــردم و خودم یه متن نوشــــــــتم ...
راضی باش دادا .....
اینم بگم که هیچکس قرار نیست بخوندش ... فقط و فقط واس دل خودم نوشـــــتم ...
فکـــــ کنم راز اون دکلمه پاییزتم کشـــــف کــــردم ...
تو عاشق یه نفر شـــــدی که از ده پایینه و تو یه روز بارونی باهاش زیر یه چتر بودی و از اونایی که میخواستن بهت کادو بدن خواستی که واسه کادو اونو بهت بدن ... خخخ وای چی گفتم!!!
نسیم متن دوباره پاییز متن خودم بود اما متن دوباره شب ماله خودم نبود این متن بعد از کلی جستجو توی کتابای شعر گیر اوردم .
ایوووووووووووووووووووووووول تو جزه اون انگشت شمار هایی هستی که تونستی اینو متوجه شی آره نزدیکه نظرت کسی که زیر اون چتر بودش یه انسانه ... یه دختررررررر اما از ده پایین نیست بلکهخواستم بگم شخصیتش و قلبش از مدل بچه های ده بالا نیست یعنی از دختر های پر فیس افاده ای نیست .. مرسی که در موردش فکر کردی خیلی ناراحت شدم از دوستای نزدیکم که این کارو گوش دادن و خیلی سطحی ازش عبور کردن
تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است
طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من
تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من
چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید
به روی لوح سپهر
ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !
چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم همزدنی
میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار
جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو
به روی هرچه در این خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
تو نیستی که ببینی دل رمیده من!
بجز تو، یاد همه چیز! را رها کرده است
هواتــــو از سرم بیرون نکردم
تو تنهــا حسرت مـن رو زمینی
یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
نه می تونی بفهمی نه ببینی
تورو دارم تمام عمر حتی
اگه هرچی رو که دارم بگیرن
همـــه دنیامو راحت می دم اما
خدامو که نمیذارم بگیرن
به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم …
تو تـــــــا وقتی کنار من بمونی
خدا از پیـــــــش من جایی نمیره
من این حال خوشو حتی یه لحظه م
نمی ذارم کسی از ما بگیره
به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم
+روزبه بمانی
خب به هر حال باید ازت اجازه میگرفتم
اتفاقا متن خودم خییییییییلی هم بهتر شــــــده ....
عه واقعــــــــــا درست حدس زدم .....
من کیـــــــم واقعــــــــــــــــا
راستش آدم وقتی تصویر دکلمتو میبینه حواسش پرت میشه ...
من با گوشیم فقط گوش میدادم که کشـــــــــفش کردم اتفاقی ...
چه عجــــــــب که این بار حرفـــــــ دلتو انکار نکردی........
باید دختــــــر خوشــــــبختی باشه که تو همه جا ازش یاد کردی ..
حتی تو دکلمت ....
مرسی که اجازه گرفتی خب نسیم کی میخونیییییییییییش ؟ آماده شده بده ما هم گوش بدیم آره هان به یه نکته خاص اشاره کردی ... تصویر دکلمه میتونه حواس مخاطبمو پرت کنه
میدونی یه گاهی بخشیدن هم کاریو درست نمیکنه کاشکی با هر بخشیدنی همه چیز حل میشد ... بعضی خاطرات طعم تلخشون ته قلب میمونه ... اون تلخی دیگه بخشش حالیش نیست ...
خوب گوش بده میخام یه قصه خیلی خوشکل و باحال برات بگم
یکی بود یکی نبود
یه دختر خیلی کوچیک بود که با مامان بزرگش تا 12 سالگی تقریبا پیش مامان بزرگش بود بعد تو یه روز خیلی بد روزی که دختره داشت از مدرسه میومد خبر اوردن که داداشش فوت شده دختره رسید خونه وقتی خبرو شنید غش کرد
یه چند ماه بعد از اون اتفاق
اها
دختره یه پسر عمه داشت ک خیلی دوسش داشت
دختره فک میکرد که اون داداششه اون پسر عمه خیلی خوبی بود شده بود ی همدل برا دختره
دختره قد چشاش به پسره اعتماد داشت یعنی اگه همه میگفتن الان شبه ولی پسره میگفت روزه دختره میگفت اره بابا روزه ولی فقط اشتباه میکرد
خیلی پشتت حرف زدن و من گفتم اشتباه میکنین
تا اینکه
دختره یه روز خونه خالش رفت سراغ دفتر خاطرات دختر خالش اخه هر وقتی ک میخاست بره طرف دفتر خاطره دختر خاله جلوشو میگرفت
دختره روزی ک دختر خالش خونه نبود رفت سراغ دفتر خاطرات یه چیزایی نوشته بود تو اون دفتر که اشک دختره رو دراورد
هاج و واج مونده بود دنیا سرش خراب شد
یه چیزایی در مورد اون دوتا شنیده بود که ........
سام نابودم کردی نابودت میکنم
اشکمو دراوردی اشکتو در میارم
بد شدی بد میشم
بد کردی بد خیلی بد
اها
دختره از دروغ متنفر بود دوس داشت روزی صد بار بمیره ولی دروغ نشنفه
ولی پسر عمش مدام بهش دروغ میگفت فک میکرد دختره خره
اون چیزیو ک فک میکردی منم خودتی
ولی اون همه چیزو میدونست ولی به روی اون دوتا نمی اورد من خیلی چیزا رو در مورد شما دوتا میدونم خیلی چیزا
ولی هیچی نگفتم الانم فک میکنم
حیف شدم حیفه اون همه وقتم
حیفه اون همه شارژ اینترنتم
ببین یه جوری دلم گرفته ازت که خود خدا هم نمیتونه درستش کنه
اما اگه انکار کنی بد تر میشه
الانم من و تو عین همیشه ایم هیچ کسی هم نمیفهمه که من قهر شدم باهات فقط میخام بدونی بد شدی بد
حیف اون پسر عمه خودم که با دنیا عوضش نمیکردم وقتی که میدیدمش اندازه یه دنیا خوشحال میشدم اما الان
میبینمت فقط بد تر نابود میشم
نمیدونم چطوری روت میشه که نگام کنی
یه چیز دیگه
نگار نمیدونه که من اون دفترو خوندم اگه بفهمه خدا میدونه چیکار میکنم
حرفامو خوب یادت بمونه
منم میخام بد شم عین تو
از این حرفام چیزی ب کسی نگفتم نمیخامم کسی بفهمه
فقط موندم چرا دروغ ها............
به اندازه ذره ذره وجودم ازت متنفر شدم میفمی خیلی بد شدی!
حرفاتم نمیخام بشنوم که بازم یه مشت پرت و پلا تحویلم بدی
الانم فقط یه لبخند باید بزنم که اهای مردم حال من خوبه و همه چیز رو به راهه
با اجازه اقای سامممم:ننننننننننه چی شده تورو خدا بگو من ططااااقششششووووو دارممممم:(((((کوثللللل خوجاییی ی جوری بم بزنگ خععععلللیییی نگرانم زززززززوووووووددددد:(((((ممنون اقای سام.اهایییی اونی ککککه میخان روت تو راه مدرسه.....بپاشن حواست ب خودت باشه دوسه تا بادیگارد اختیار کننننن از من ب تو نصیحت:))))))))))))):0000
نه دانیال داشت مزاح میکرد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ســــــلام ...
منم اون چــــیزایی که دوس داری رو خیلی دوس داااااااارم
عکسشم خیلی خوشـــــگله ...
میخواستم بهت بگم من یه کوچولووو از متن دکلمه دوباره شبت تقلید کـــــردم و خودم یه متن نوشــــــــتم ...
راضی باش دادا .....
اینم بگم که هیچکس قرار نیست بخوندش ... فقط و فقط واس دل خودم نوشـــــتم ...
فکـــــ کنم راز اون دکلمه پاییزتم کشـــــف کــــردم ...
تو عاشق یه نفر شـــــدی که از ده پایینه و تو یه روز بارونی باهاش زیر یه چتر بودی و از اونایی که میخواستن بهت کادو بدن خواستی که واسه کادو اونو بهت بدن ... خخخ وای چی گفتم!!!
نسیم متن دوباره پاییز متن خودم بود اما متن دوباره شب ماله خودم نبود این متن بعد از کلی جستجو توی کتابای شعر گیر اوردم .
ایوووووووووووووووووووووووول تو جزه اون انگشت شمار هایی هستی که تونستی اینو متوجه شی آره نزدیکه نظرت کسی که زیر اون چتر بودش یه انسانه ... یه دختررررررر اما از ده پایین نیست بلکهخواستم بگم شخصیتش و قلبش از مدل بچه های ده بالا نیست یعنی از دختر های پر فیس افاده ای نیست ..
مرسی که در موردش فکر کردی خیلی ناراحت شدم از دوستای نزدیکم که این کارو گوش دادن و خیلی سطحی ازش عبور کردن
اهنگتووووو...
تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است
طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من
تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد
نسیم روح تو در باغ بی جوانه من
چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید
به روی لوح سپهر
ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !
چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر
به چشم همزدنی
میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !
به خواب می ماند
تنها به خواب می ماند
چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست، از تو می گویم
تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار
جواب می شنوم
تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو
به روی هرچه در این خانه ست
غبار سربی اندوه بال گسترده است
تو نیستی که ببینی دل رمیده من!
بجز تو، یاد همه چیز! را رها کرده است
هواتــــو از سرم بیرون نکردم
تو تنهــا حسرت مـن رو زمینی
یه چیزایی رو تا عاشق نباشی
نه می تونی بفهمی نه ببینی
تورو دارم تمام عمر حتی
اگه هرچی رو که دارم بگیرن
همـــه دنیامو راحت می دم اما
خدامو که نمیذارم بگیرن
به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم …
تو تـــــــا وقتی کنار من بمونی
خدا از پیـــــــش من جایی نمیره
من این حال خوشو حتی یه لحظه م
نمی ذارم کسی از ما بگیره
به عشقــــت تا ته دنیا
به جنگ هر کسی میرم
چه تقدیری از این بهتر
که از عشق تو می میرم
من از عشق تو می میرم
+روزبه بمانی
سامممممممممممممممممم خوبی؟؟؟؟؟؟
ستاره ازین طرفا ؟
خب به هر حال باید ازت اجازه میگرفتم
اتفاقا متن خودم خییییییییلی هم بهتر شــــــده ....
عه واقعــــــــــا درست حدس زدم .....
من کیـــــــم واقعــــــــــــــــا
راستش آدم وقتی تصویر دکلمتو میبینه حواسش پرت میشه ...
من با گوشیم فقط گوش میدادم که کشـــــــــفش کردم اتفاقی ...
چه عجــــــــب که این بار حرفـــــــ دلتو انکار نکردی........
باید دختــــــر خوشــــــبختی باشه که تو همه جا ازش یاد کردی ..
حتی تو دکلمت ....
مرسی که اجازه گرفتی
خب نسیم کی میخونیییییییییییش ؟ آماده شده بده ما هم گوش بدیم آره هان به یه نکته خاص اشاره کردی ... تصویر دکلمه میتونه حواس مخاطبمو پرت کنه
اقای محترم
یه حرفو چند ببار تکرار نمیکنن
شماره اون سگو بهم بده
اعصابمو خراب نکن
من بدون اجازه شماره کسی رو به کسی دیگه نمیدم . بفهم اینو .
استغ فر الاههههههههههههههههههههههههههههه. برادر برو بخواطر تفکر شیطانیت استغفار کن
اهنگت فوقالعادس 20. ایولا داری داداش
مرررررررررررررسی مارال
ههه باشـــــه آقای علامت ســــــــــوال ....... ولی بالاخــــــره تایید میکنی یروزی....
خو من ننوشـــــــــتم که بخونم!!!!
واسه دل خودم نوشــــــــتم..
بعدشــــــم منو چه به خوندن آخــــــــــــــهههه!!!!!
الان اومـــــــــدی گفتی چه چتـــــــر قشــــــنگیه تیکه است یا اظهار نظـــــــــــــر عایا؟؟!!!
دیگه دیگه
نه تیـــــکه چرا قشنگ بود همین
سلام خواستم بابت نظر قبلی که درباره تیپت داده بودم عذر خواهی کنم ببخشید فقط یه شوخی بود
میدونم مااااااارال در هر صورتی نظرت واسم قابل احترامـــــه مارال
وااااااااااقعا قشنگ بود......
ممممممممممرسی تنهــــــــــا تو
تو ی این چند سال عمرم
یه چیزو خوب فهمیدم
گذر زمان هیچ چیز و حل نمی کنه...
فقط ماست مالی میکنه ...
گذر زمان خیلی چیزا رو حل مکینه
نمیدونم کاش میبخشید منو
دلم گرفته
میدونی یه گاهی بخشیدن هم کاریو درست نمیکنه کاشکی با هر بخشیدنی همه چیز حل میشد ... بعضی خاطرات طعم تلخشون ته قلب میمونه ... اون تلخی دیگه بخشش حالیش نیست ...
یکی از آرزوهام اینه که
دوربین عکاسیم با آینه ی خونمون به توافق برسن که من دقیقا چه شکلیم !
خواهششششششش:-P
زهراااااااااااااا
سلام فدات شم....قلبمی بوم صدقت اااااای زهرا دلم قد ی ذره شده واس حرفیدن باتون....زهرا شنیدی چرا و چی شده؟؟؟
سام محسن ازدواج کرد؟؟؟
محسن نه هنوز
این پستتو خیلی دوست دارم
خوب گوش بده میخام یه قصه خیلی خوشکل و باحال برات بگم
یکی بود یکی نبود
یه دختر خیلی کوچیک بود که با مامان بزرگش تا 12 سالگی تقریبا پیش مامان بزرگش بود بعد تو یه روز خیلی بد روزی که دختره داشت از مدرسه میومد خبر اوردن که داداشش فوت شده دختره رسید خونه وقتی خبرو شنید غش کرد
یه چند ماه بعد از اون اتفاق
اها
دختره یه پسر عمه داشت ک خیلی دوسش داشت
دختره فک میکرد که اون داداششه اون پسر عمه خیلی خوبی بود شده بود ی همدل برا دختره
دختره قد چشاش به پسره اعتماد داشت یعنی اگه همه میگفتن الان شبه ولی پسره میگفت روزه دختره میگفت اره بابا روزه ولی فقط اشتباه میکرد
خیلی پشتت حرف زدن و من گفتم اشتباه میکنین
تا اینکه
دختره یه روز خونه خالش رفت سراغ دفتر خاطرات دختر خالش اخه هر وقتی ک میخاست بره طرف دفتر خاطره دختر خاله جلوشو میگرفت
دختره روزی ک دختر خالش خونه نبود رفت سراغ دفتر خاطرات یه چیزایی نوشته بود تو اون دفتر که اشک دختره رو دراورد
هاج و واج مونده بود دنیا سرش خراب شد
یه چیزایی در مورد اون دوتا شنیده بود که ........
سام نابودم کردی نابودت میکنم
اشکمو دراوردی اشکتو در میارم
بد شدی بد میشم
بد کردی بد خیلی بد
اها
دختره از دروغ متنفر بود دوس داشت روزی صد بار بمیره ولی دروغ نشنفه
ولی پسر عمش مدام بهش دروغ میگفت فک میکرد دختره خره
اون چیزیو ک فک میکردی منم خودتی
ولی اون همه چیزو میدونست ولی به روی اون دوتا نمی اورد من خیلی چیزا رو در مورد شما دوتا میدونم خیلی چیزا
ولی هیچی نگفتم الانم فک میکنم
حیف شدم حیفه اون همه وقتم
حیفه اون همه شارژ اینترنتم
ببین یه جوری دلم گرفته ازت که خود خدا هم نمیتونه درستش کنه
اما اگه انکار کنی بد تر میشه
الانم من و تو عین همیشه ایم هیچ کسی هم نمیفهمه که من قهر شدم باهات فقط میخام بدونی بد شدی بد
حیف اون پسر عمه خودم که با دنیا عوضش نمیکردم وقتی که میدیدمش اندازه یه دنیا خوشحال میشدم اما الان
میبینمت فقط بد تر نابود میشم
نمیدونم چطوری روت میشه که نگام کنی
یه چیز دیگه
نگار نمیدونه که من اون دفترو خوندم اگه بفهمه خدا میدونه چیکار میکنم
حرفامو خوب یادت بمونه
منم میخام بد شم عین تو
از این حرفام چیزی ب کسی نگفتم نمیخامم کسی بفهمه
فقط موندم چرا دروغ ها............
به اندازه ذره ذره وجودم ازت متنفر شدم میفمی خیلی بد شدی!
حرفاتم نمیخام بشنوم که بازم یه مشت پرت و پلا تحویلم بدی
الانم فقط یه لبخند باید بزنم که اهای مردم حال من خوبه و همه چیز رو به راهه
با اجازه اقای سامممم:ننننننننننه چی شده تورو خدا بگو من ططااااقششششووووو دارممممم:(((((کوثللللل خوجاییی ی جوری بم بزنگ خععععلللیییی نگرانم زززززززوووووووددددد:(((((ممنون اقای سام.اهایییی اونی ککککه میخان روت تو راه مدرسه.....بپاشن حواست ب خودت باشه دوسه تا بادیگارد اختیار کننننن از من ب تو نصیحت:))))))))))))):0000
نه دانیال داشت مزاح میکرد